چرا در بعضی روابط احساس میکنیم که نمیتوانیم خود واقعیمان باشیم؟
آیا تا به حال در رابطهای بودهاید که حس کنید نقابی به چهره دارید؟ انگار مجبورید شخص دیگری باشید تا مورد پذیرش واقع شوید یا رابطه را حفظ کنید. این احساس بسیار رایج است و دلایل مختلفی دارد که در این پست به بررسی آنها میپردازیم. احساس عدم اصالت در یک رابطه میتواند بسیار فرساینده باشد و به تدریج باعث کاهش اعتماد به نفس و رضایت از زندگی شود. درک دلایل این احساس، اولین قدم برای رهایی از آن و داشتن روابط سالمتر و اصیلتر است.
- 💥
ترس از قضاوت:
میترسیم که اگر خود واقعیمان را نشان دهیم، مورد قضاوت، انتقاد یا طرد شدن قرار بگیریم. - 💥
نیاز به تایید:
به شدت نیازمند تایید و پذیرش از طرف مقابل هستیم و سعی میکنیم خود را مطابق با انتظارات او تغییر دهیم. - 💥
تجربههای آسیبزای گذشته:
تجربیات منفی در روابط قبلی، باعث شده است که از آسیبپذیری و نشان دادن خود واقعی بترسیم. - 💥
تصور کاملا مطلوب از رابطه:
فکر میکنیم باید در رابطه بینقص باشیم و هیچ نقطه ضعفی نداشته باشیم، در نتیجه خود را سانسور میکنیم. - 💥
فشار اجتماعی:
تحت تاثیر هنجارها و انتظارات اجتماعی، سعی میکنیم خود را مطابق با یک الگوی خاص نشان دهیم. - 💥
عدم اعتماد به نفس:
کمبود اعتماد به نفس باعث میشود که احساس کنیم به اندازه کافی خوب نیستیم و باید خود را تغییر دهیم. - 💥
عدم شناخت خود:
اگر به درستی خود را نشناسیم، نمیتوانیم خود واقعیمان را در رابطه نشان دهیم. - 💥
ناهمخوانی ارزشها:
اگر ارزشهای ما با طرف مقابل همخوانی نداشته باشد، مجبور میشویم بخشی از خود را پنهان کنیم. - 💥
ترس از اختلاف نظر:
میترسیم که با بیان نظرات مخالف، باعث ایجاد درگیری و بحث شویم. - 💥
عدم احساس امنیت عاطفی:
در رابطهای که احساس امنیت عاطفی نداشته باشیم، نمیتوانیم آسیبپذیر باشیم و خود واقعیمان را نشان دهیم. - 💥
وابستگی شدید:
وابستگی شدید به طرف مقابل باعث میشود که از ترس از دست دادنش، خود را سانسور کنیم. - 💥
مشکلات ارتباطی:
عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر و بیان احساسات و نیازها، باعث میشود که نتوانیم خود واقعیمان را در رابطه نشان دهیم. - 💥
ترس از رها شدن:
میترسیم که اگر خود واقعیمان را نشان دهیم، طرف مقابل ما را ترک کند. - 💥
الگوبرداری از روابط ناسالم:
اگر در خانواده یا روابط گذشته، الگوهای ناسالم داشته باشیم، ممکن است ناخودآگاه این الگوها را در روابط خود تکرار کنیم. - 💥
تغییر انتظارات طرف مقابل:
گاهی اوقات، طرف مقابل در ابتدا ما را با تمام ویژگیهایمان پذیرفته است، اما با گذشت زمان، انتظاراتش تغییر میکند و ما مجبور میشویم خود را تغییر دهیم.
باید به یاد داشته باشیم، روابط سالم بر پایه اصالت و پذیرش متقابل بنا میشوند. اگر در رابطهای احساس میکنید که نمیتوانید خود واقعیتان باشید، وقت آن است که به دلایل آن فکر کنید و برای تغییر آن تلاش کنید. البته باید توجه داشت که منظور از “خود واقعی بودن” به معنای رها کردن تمام محدودیتها و بیتوجهی به حقوق دیگران نیست. بلکه به معنای ابراز با صداقت احساسات، نظرات و ارزشها در چارچوب احترام متقابل است.
چرا در بعضی روابط احساس میکنیم که خود واقعیمان نیستیم؟
1. ترس از قضاوت شدن
یکی از اصلیترین دلایل این احساس، ترس از قضاوت شدن توسط طرف مقابل است.ما نگرانیم که اگر جنبههای آسیبپذیر یا غیرمعمول شخصیت خود را نشان دهیم، مورد انتقاد، تمسخر یا حتی طرد واقع شویم.این ترس میتواند ریشه در تجربیات گذشته داشته باشد، مثل زمانی که در کودکی به خاطر ابراز احساساتمان سرزنش شدهایم.به همین دلیل، ناخودآگاه تلاش میکنیم نقابی به چهره بزنیم و رفتارهایی را به نمایش بگذاریم که فکر میکنیم مورد تایید طرف مقابل است.این نقاب زدن در طولانی مدت، انرژی زیادی از ما میگیرد و احساس نارضایتی عمیقی را به همراه دارد.
ما مجبوریم دائماً مراقب باشیم که چه میگوییم و چه میکنیم، تا مبادا نقابمان فرو بریزد.
ترس از قضاوت شدن، خلاقیت و اصالت ما را خفه میکند و مانع از این میشود که به طور کامل در رابطه حضور داشته باشیم.به یاد داشته باشیم که هیچکس کامل نیست و همه ما نقاط ضعف و قوت خود را داریم.پذیرش این واقعیت، اولین قدم برای رهایی از این ترس است.
2. نیاز به تایید و پذیرش
همه ما به طور طبیعی نیاز داریم که مورد تایید و پذیرش دیگران باشیم، مخصوصا افرادی که برایمان مهم هستند.این نیاز، ریشه در غریزه بقا دارد و به ما کمک میکند تا در جامعه احساس امنیت کنیم.اما زمانی که این نیاز از حد تعادل خارج شود، میتواند باعث شود که خود واقعیمان را قربانی کنیم تا رضایت دیگران را جلب کنیم.ما شروع میکنیم به تغییر دادن خودمان، علایقمان و حتی نظراتمان، تا مورد تایید طرف مقابل قرار بگیریم.این رفتار، در واقع نوعی خودفریبی است و به مرور زمان باعث میشود که هویت خود را از دست بدهیم.
ما تبدیل به سایهای از خودمان میشویم و احساس پوچی و بیمعنایی میکنیم.
به یاد داشته باشیم که ارزش ما به عنوان یک انسان، ذاتی است و نیازی نیست که برای اثبات آن، خودمان را تغییر دهیم.رابطهای که در آن مجبور باشیم خودمان را سانسور کنیم، رابطهای سالم نیست و باید در آن تجدید نظر کنیم.
3. عدم تطابق ارزشها
وقتی ارزشهای ما با ارزشهای طرف مقابل همخوانی نداشته باشد، ممکن است احساس کنیم که نمیتوانیم خود واقعیمان باشیم. مثلا اگر ما فردی مستقل و آزاداندیش باشیم، اما طرف مقابلمان فردی سنتی و محافظهکار باشد، ممکن است مجبور شویم بسیاری از جنبههای شخصیتی خود را پنهان کنیم تا با او سازگار شویم.
4. عدم امنیت عاطفی
در روابطی که امنیت عاطفی وجود ندارد، افراد میترسند آسیبپذیر باشند و احساسات واقعی خود را ابراز کنند. این عدم امنیت میتواند ناشی از رفتارهای سوء استفادهگرانه، بیاحترامی یا عدم حمایت از طرف مقابل باشد.
5. انتظارات غیر واقعی
گاهی اوقات، ما انتظارات غیر واقعی از خودمان یا از طرف مقابل داریم. مثلاً فکر میکنیم که باید همیشه شاد و مثبت باشیم، یا اینکه باید تمام نیازهای طرف مقابلمان را برآورده کنیم. این انتظارات غیر واقعی، باعث میشود که احساس فشار و استرس کنیم و نتوانیم خود واقعیمان را نشان دهیم.
6. الگوهای رفتاری ناسالم
اگر در گذشته الگوهای رفتاری ناسالمی را در روابطمان تجربه کرده باشیم، ممکن است این الگوها را در روابط فعلی خود تکرار کنیم. مثلاً اگر در کودکی یاد گرفته باشیم که برای جلب توجه والدینمان باید ساکت و مطیع باشیم، ممکن است این الگو را در روابط بزرگسالی خود نیز تکرار کنیم.
7. کمبود اعتماد به نفس
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، بیشتر احتمال دارد که در روابط خود احساس کنند نمیتوانند خود واقعیشان باشند. آنها نگرانند که به اندازه کافی خوب نیستند و اگر خود واقعیشان را نشان دهند، طرد خواهند شد.
8. عدم شناخت خود
اگر شناخت دقیقی از خودمان نداشته باشیم، ممکن است ندانیم خود واقعیمان چیست و چگونه آن را ابراز کنیم. برای اینکه بتوانیم در روابطمان خود واقعیمان باشیم، ابتدا باید خودمان را به خوبی بشناسیم.
9. فشار اجتماعی
فشار اجتماعی میتواند باعث شود که ما احساس کنیم باید خودمان را با هنجارها و انتظارات جامعه تطبیق دهیم. این فشار میتواند مخصوصا در روابط عاطفی، باعث شود که جنبههایی از شخصیت خود را پنهان کنیم که با این هنجارها همخوانی ندارند.
10. ترس از تغییر
گاهی اوقات، ما از تغییر کردن میترسیم. ممکن است در یک رابطه ناراضی باشیم، اما از ترک آن رابطه میترسیم، زیرا از تغییر و ناشناختهها میترسیم. این ترس میتواند باعث شود که در یک رابطه بمانیم و خود واقعیمان را قربانی کنیم.
11. وابستگی عاطفی
وابستگی عاطفی میتواند باعث شود که ما به شدت به طرف مقابلمان وابسته شویم و از دست دادن او بترسیم. این ترس میتواند باعث شود که خود واقعیمان را پنهان کنیم و رفتارهایی را انجام دهیم که فکر میکنیم او را خوشحال میکند.
12. گذشته آسیب زا
تجارب آسیب زای گذشته مانند سوء استفاده جسمی یا عاطفی در کودکی میتواند باعث شود فرد در روابط بعدی خود احساس ناامنی کند و نتواند خود واقعی اش را نشان دهد.
13. کمال گرایی
تمایل به کمالگرایی باعث می شود افراد احساس کنند باید همیشه بهترین نسخه خود باشند و در نتیجه، جنبه های ناخوشایند یا آسیب پذیر خود را پنهان می کنند.
14. نداشتن مرزهای شخصی
نداشتن مرزهای شخصی سالم باعث می شود افراد نتوانند به درستی از خودشان دفاع کنند و نیازهایشان را بیان کنند، که منجر به احساس عدم اصالت در روابط می شود.
15. نادیده گرفتن نیازهای خود
وقتی نیازهای خود را نادیده می گیریم و به طور مداوم نیازهای دیگران را در اولویت قرار می دهیم، از خودمان دور می شویم و نمی توانیم خود واقعی مان را در روابط نشان دهیم.







حتما خیلی از ما این حس رو تجربه کردیم که توی یه رابطه مثل یه بازیگر هستیم که مجبوره نقش کس دیگهای رو بازی کنه تا مورد قبول واقع بشه. من خودم چند وقت پیش توی یه رابطه بودم که مدام استرس داشتم چطوری رفتار کنم تا طرفم ناراحت نشه. انگار یه جور ماسک روی صورتم بود که نمیذاشت راحت نفس بکشم! 😮💨
نویسنده عزیز میشه یه مطلب مفصلتر در مورد این بنویسید که چطور میشه در عین حفظ احترام طرف مقابل، خود واقعیمون رو نشون بدیم؟ مخصوصا تو رابطههایی که حس میکنیم اگه اصیل باشیم ممکنه طرفمون رو از دست بدیم. 🤔
یه سوال دیگه هم داشتم، میشه یه مطلب بذارید که چطور بفهمیم طرف مقابل واقعا ما رو با همه خوبیها و بدیهاش قبول داره یا نه؟ بعضی وقتا آدم فرق رو نمیتونه تشخیص بده بین کسی که واقعا دوستمون داره و کسی که فقط داره خودش رو تطبیق میده!
کاش بقیه دوستانی که این متن رو خوندن هم اگه تجربه مشابهی دارن در مورد لحظهای که فهمیدن دیگه نمیتونن نقش بازی کنن یا برعکس وقتی که تونستن خودشون باشن رو اینجا به اشتراک بذارن. بعضی وقتا خواندن تجربه بقیه خیلی به آدم کمک میکنه. 😊
من خودم یادمه یه بار توی یه جمع دوستانه خیلی خودمونی شدم و به جای اینکه مثل همیشه مواظب هر کلمهام باشم، واقعی حرف زدم. اون موقع فهمیدم کدوم دوستام واقعا منو دوست دارن! اون لحظه هم ترسناک بود هم آزاد کننده… 😅
وقتی این مطلب رو میخوندم، یاد اون دورانی افتادم که خودم رو توی یک رابطه کامل عوض کرده بودم. انگار یک نفر دیگه شده بودم، فقط چون میترسیدم طرف مقابل ازم خوشش نیاد. حتی لباس پوشیدنم، صحبت کردنم، همه چیز تغییر کرد. بعد از چند ماه فهمیدم این کار نه تنها کمکی نکرد، بلکه منو از خود واقعیم دور کرد و اون رابطه هم در نهایت تموم شد.
بحث ترس از قضاوت شدن خیلی برام آشناست. تو یه رابطه دیگه، انقدر نگران این بودم که اشتباه صحبت نکنم یا حرف مسخردهای نزنم که تقریبا سکوت میکردم. بعدها فهمیدم این ترسها بیشتر توی ذهن خودم بودن و طرف مقابل اصلا اون طوری که من فکر میکردم قضاوتم نمیکرد. این تجربه بهم یاد داد که اصالت داشتن چقدر میتونه یک رابطه رو نجات بده.
دوست دارم بدونم شما هم چنین موقعیتی رو تجربه کردید؟ اگه دوست دارید درباره اش حرف بزنید و بگید چطور ازش بیرون اومدید، خوشحال میشم تو کامنتها بخونم. برای خیلی از ماها پیش میاد که تو روابطمون گم بشیم و پیدا کردن دوباره خود واقعی گاهی نیاز به همدردی و شنیدن تجربههای دیگران داره.